کافه دل خوش ی من

این فصل را با من بخوان، باقى فسانه است... این فصل را بسیار خواندم، عاشقانه است

کافه دل خوش ی من

این فصل را با من بخوان، باقى فسانه است... این فصل را بسیار خواندم، عاشقانه است

عشق یعنی تو بمون  ! من میرم.....


همه خستگی هات یکجا چند؟



یک سال پیش ! همین روز...همین ساعت ها...تموم....

 زمین می لرزه و اینجا... یکی بی ترس خوابیده...

شد 4 سال

دوست بیمارم گویا بهتر است. خودش که اینطور میگوید. میگوید که آزمایش ها نرمال بوده. نمی دانم ولی یکجای قضیه می لنگد. شاید من زیادی بدبینم...

من، تو ، نزار قبانی

باران که ببارد، من دیر که برسم به دفتر، بنشینم سر کارهای مانده این همه روز، صدایش که بپیچد در دفتر و نزار قبانی که بخواند ...آخ ...

نزار قبانی را شاید خیلی نمی شناختم. در حد شاعری که گاهی شاید می خواندمش. یک روز بعدازظهر خسته تبدار پاییزی بود. دنبال فایلی می گشتم. باید گزارش جمع می کردم. بیهوا پیدایش کردم. اسم خودش بود. صدای خودش بود که کلمات نزار قبانی را دکلمه می کرد. که میخواند. که ته ته دل را آتش می زد سوز صدایش. برایش ایمیل زدم که هی فلانی من این ها را پیدا کردم. بعدش برایم بیشتر فرستاد. بیشتر فرستاد و حاالا همه عصر های تبدار صدایش در گوشم می پیچد و نزار قبانی میخواند و من به سوز ته صدایش فکر می کنم...شاید همین هم شد یکی از دلایل نزدیک شدن ما بهم. حالا بیشتر برایم یک دوست است تا هر چیز دیگری...


یکبار به تو گفتم :  نزار قبانی دوست داشتنی را تو یله دادی در زندگیم! لحظات بی نظیری را با نزار قبانی گزراندم. ممنونم !



غرور ورم کرده یک خرداد ماهی


می دانی یک وقت هایی، مادر مهربان هم که باشی و فرزندت لجباز که شود، وقتی دست و پا می کوبد روی زمین و دفتر مشق هایش را خط خط می کند، تا یک جایی صبر میکنی . اولش می خندی، دومش می بوسیش و میخواهی این کار را نکند، سومش می نشینی برایش توضیح می دهی که نکن این کار را. صبر می کنی! چهارمش می کشی کنار. می روی کنار تا سرش به سنگ بخورد. یا برمیگردد یا برنمی گردد. می دانی چه می گویم! وقتی تو لجباز می شود و من غرور خرداد ماهیم ورم می کند، کار به جایی می رسد که من سکوت می کنم. می ایستم کناری و نگاهت می کنم. نباید که این غرور خرداد ماهی ورم کند، وقتی ورم کرد دیگر هیچ چیز، هیچ چیز من را دوباره مادر مهربانت نمی کند. می ایستم عقب و زل می زنم به کارهایت. به رفتارت. با سکوت. یا می فهمی، یا نمی فهمی...

مراقب باش. دارد یواش یواش این مادر مهربان، از دست تو بچه لجباز دلگیر می شود. دارد غرور خرداد ماهیش ورم میکند. دارد می کشد کنار. میدانی که یک خرداد ماهی اگر ساکت شد، دیگر ساکت شده است. تمام شده است. ....


همین