کافه دل خوش ی من

این فصل را با من بخوان، باقى فسانه است... این فصل را بسیار خواندم، عاشقانه است

کافه دل خوش ی من

این فصل را با من بخوان، باقى فسانه است... این فصل را بسیار خواندم، عاشقانه است

نمی دانم. حرف هایشان را نمی فهمم.دلنگرانی هایشان را هم. گاهی نیاز است که ادم برود در خودش. برود در خودش و دو دوتای ذهنش را چهارتا کند. برود در خودش و در سکوتش با خودش، با احساسش، با زندگیش خلوت کند. حالا حال من همین است این روزها. میخواهم در خودم باشم. برای خودم باشم. باید ک در خودم فرو بروم و برای خودم حرف بزنم. گاهی اینطور می شوم و خوب گاهی باید ک فقط خودم باشم...


نمی دانم چقدر این روزها در خودم ماندم ک اینطور اطرافیانم ب صدا در آمدند...ولی شاید خیلی طولانی شده است...شاید...باید یک سر بروم پیش مشاورم واقعا شاید!!!!!

خوب دارم در اینجا را تخته میکنم... یک دوره جدید یک جای جدید هم می خواهد...باید کمی دور باشم و بعد دوباره برگردم...


همین

خالم خوش می شود

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

ادم گریزی من

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

ممنون ک خواهر منی!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.