کافه دل خوش ی من

این فصل را با من بخوان، باقى فسانه است... این فصل را بسیار خواندم، عاشقانه است

کافه دل خوش ی من

این فصل را با من بخوان، باقى فسانه است... این فصل را بسیار خواندم، عاشقانه است

لوس م

نشسته ام توی کتابخانه و هنوز فین فین می کنم. حوصله درس ندارم. جفت گوشی های موبایل خاموش است و این یعنی من حوصله هیچ کس رو ندارم حتی  ... مثلا با خودم و با همه دنیا قهرم. لب و لوچم اویزونه و خر خریم میاد. نیاز دارم یکی زنگ بزنه که دختر من دم در کتابخونه ام . بیا بریم شهر و بگردیم ! ولی موبایل هام روخاموش کردم  که هیچ کس حتی نتونه افر بده بهم . قشنگ لوسم این لحظات و منتظر معجزه ام.... هیچ کسنیستخریدار این حال من باشه ؟!؟!؟!؟!

نظرات 1 + ارسال نظر
ژولیت چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:13 ب.ظ

من خودم خریدارم عزیزم خریدار همه ناز کردن و لوس شدن هات.

چقدر دلم میخواد باهات حرف بزنم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد