کلافه ام. اصلا ذهنم روی کار جمع نمی شود. اصلا تمرکز ندارم روی کار. ن انگار ک باید امروز ساعت 6 تمام محتوای سایت را تحویل بدهم. آن هم ب خانم "د" ک هیچ راهی برای فرار نیست. خودم هم نمی دانم چ مرگم شده است. انگار میخواهم صورت مسئله را پاک کنم. انگار میخواهم از همه چیز فرار کنم. کیفم را بی اندازم روی کولم و بدوم. ی بغض نشسته توی گلوم... دارم خفه میشم... دارم خفه میشم...
ریحانم دلم برات تنگ شده عزیزم. مراقب خودت باش دوست من