کافه دل خوش ی من

این فصل را با من بخوان، باقى فسانه است... این فصل را بسیار خواندم، عاشقانه است

کافه دل خوش ی من

این فصل را با من بخوان، باقى فسانه است... این فصل را بسیار خواندم، عاشقانه است

کلافه ام. اصلا ذهنم روی کار جمع نمی شود. اصلا تمرکز ندارم روی کار. ن انگار ک باید امروز ساعت 6 تمام محتوای سایت را تحویل بدهم. آن هم ب خانم "د" ک هیچ راهی برای فرار نیست. خودم هم نمی دانم چ مرگم شده است. انگار میخواهم صورت مسئله را پاک کنم. انگار میخواهم از همه چیز فرار کنم. کیفم را بی اندازم روی کولم و بدوم. ی بغض نشسته توی گلوم... دارم خفه میشم... دارم خفه میشم...

نظرات 1 + ارسال نظر
ژولیت دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:51 ب.ظ http://true-life.persianblog.irr

ریحانم دلم برات تنگ شده عزیزم. مراقب خودت باش دوست من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد