برات خوشحالم . همینکه اومدی یعنی بزودی همه چی روبراه میشه. یه متن برای محبوب عزیزمان نوشته بودم . نمیدانم خواندیش؟ و آن لباس سرهمی ات ... دوباره کودک میشویم ... با هم .
ممنونم! ولی جون دادم تا تموم شد...جون دادم. باید می نوشتم که از حس هام خالی بشم و بتونم درست نگاه کنم. آره. دیدمش. کلی هم اشک شد تو چشمام. حس کردم مال توئه. ممممنونم :):*
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
زود بیا و بنویس که ریحان من خوبه... خوشحاله...
با اینکه منم بارها بهت گفتم بهترین کار همینه که الان نوشتی، ولی چشام پر از اشک شدن.. دلم بد جوری گرفت..
میشه از این راه دور بغلت کنم؟
منتظر تا بنویسی...
برات خوشحالم . همینکه اومدی یعنی بزودی همه چی روبراه میشه. یه متن برای محبوب عزیزمان نوشته بودم . نمیدانم خواندیش؟ و آن لباس سرهمی ات ... دوباره کودک میشویم ... با هم .
ممنونم! ولی جون دادم تا تموم شد...جون دادم. باید می نوشتم که از حس هام خالی بشم و بتونم درست نگاه کنم. آره. دیدمش. کلی هم اشک شد تو چشمام. حس کردم مال توئه. ممممنونم :):*